تابستونی که گذشت.....
شیرین ترین تابستون عمرم هم امشب تموم شد یه تابستون ناب و بی تکرار میتونست ساده بگذره اما بودن تو موندگارش کرد خونه ما پر بود از شور زندگی و ورجه وورجه یه کوچولوی دایم المتغیر و خنده های از ته دل و گاهی گریه های ناگهانی و چهاردست و پا رفتن و به هر سوراخ سمبه ای سرک کشیدن یه موش کوچولو خدا جونم بازهم شکرت واسه اینکه شاهد قد کشیدن یه فرشته کوچولوام . واسه اینکه هم نفس یه فرشته نازم . اینم چند تا عکس از رستا نفسی من در تابستونی که گذشت! اینم اولین سالگرد ازدواج منو بابایی با حضور رستا خانم قربونت برم که روروئک زیاد دوست نداری و بیشتر از 5 دقیقه ...
نویسنده :
هما
2:30