این روزها....
ببخشید مامانی که چند وقتیه نتونستم اینجا برات بنویسم
چند روزی حسابی درگیر مرتب کردن اتاقت بودیم و بالاخره کارهای اولیه اش تموم شد
یه رنگ خیلی خوشگل زدیم که قراره روش استیکر بخوره
کف اتاقت هم پارکت کردیم و رادیاتورش هم تنظیم کردیم و یه تمییز کاری حسابی هم کردیم
بیصبرانه منتظر رسیدن سرویس خوابت هستم که دیگه اتاق پرنسسم تکمیل بشه
هفته پیش هم کلی ازمایش داشتم و سونو و وقت دکتر برای چکاپ و ......که خداروشکر همه چی اکی بود
ولی خووووووووب روزهای سختی رو دارم می گذرونم اونم با این گرمای وحشتنااک هوا
از نظر روحی هم دارم سعی خودمو می کنم که روبراه باشم هیییییییییییییییییییییی
خیلی منتظر اون روزیم که خانوادمون سه نفره بشه و دیگه تموم فکر و ذکر منو بابایی بشه پرنسسمون
و خانواده کوچولومون
راستییییییییی کلی هم دنبال اسم هستیم واست و فعلا یه چند تایی رو کاندید کردیم