رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

عشق کوچولوی مامان و بابا

عشقولی من در این ماه

1393/1/22 12:15
نویسنده : هما
698 بازدید
اشتراک گذاری

امروز بالاخره بردیمت آتلیه و از ساعت 4 تا 7.5 خانم عکاس ازت عکس گرفت دیگه آخراش منو بابایی کچل شده بودیم چه برسه به خودت که دائممممم خمیازه می کشیدی و چشاتو می مالوندیخمیازه

حالا عکسا که آماده شدن  حتما می ذارم واست

تازگیا خیلی خیلی شیطون و بازیگوش شدی و می خوای سر از همه چی در بیاری و چشاتو گرد می کنی و خیره میشی به همه چی

بغل همه هم می ری و به همه می خندی و دست و پاهای کوچولوتو تند تند تکون می دی از شدت هیجان و ذوق زدگیقلب

راستی واکسن چهار ماهگی تو هم زدیم که خدارو شکر اصلا اذیت نشدی

صبح ها (البته بیشتر لنگ ظهر)نیشخند تا چشاتو باز می کنی نگاهت می کنم و می گم سلامم مامانی صبح بخیرررر خوب خوابیدی؟؟یهووو هیجانی میشی و قهقه می زنی و دستو پاتو تکون می دی و گردنتو می کشی بالا یعنی حرف نزن بغلم کن زبان

چنان واسه بابایی می خندی و ذوق می کنی و عاشق شعر خوندنهاشی که نگوووووو اونم قربون صدقه ات می ره و دیگه از خود بیخود میشهماچ

حالا بریم سراغ عکسهات

 

اول از همه در مورد کت و کلاهت بگم که مامان جونی (مامان خودم) واست بافته و عاشقشمممم

طبق معمول هم کفش هات دائمم از پات در میاد

اینجا جمعه ظهره که رفتیم زدیم به دل کوه و صحرا خخخخ

آخه بابایی این چه طرز بغل کردن منه؟ابروالان لپهام می ترکه هاااا

آهاااا حالا خوب شد بابایی

اینجا هم بعد از یه گشت و گذار طولانی  زل زدم به میز غذای رستوران خوشمزهو آب از لب و لوچه ام آویزونه

اینجا هم روی پای مامانم ولو شدم و دارم دست تازه و خوشمزه میل می کنمخوشمزهبفرمااااااا

 دارم لب پایینمو می خورم شاید سیر بشم نگران

اینم از جوجه خوشگلم که خیلی دوسش دارم و آماده خوردنشم

خودمو دارم لوس می کنم و  به مامانم نگاه می کنم شاید بغلم کنهاز خود راضی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مینا
11 اسفند 92 6:34
اخخخخخخخخخخخ قربونت برم چقدر ناز شدی عزیزممممممممممم میگم هما رستا چقدر شبیه صدراست بعضی جاها میگم شاید اینا دو قلون نمی دونیم.خخخخخخخ.
مینا
11 اسفند 92 6:37
وایییییییییی عاشق اون عکس دومیه اشم خیلیییییییییی باحال پاهاشو باز کرده.
مینا
11 اسفند 92 6:38
راستیییییییی اینو یادم رفت بگم رستا چقدر شبیه باباشه.خخخخخخخخ یعنی هوش و ذکاوتت ته حلقم خخخخ
اکرم
11 اسفند 92 22:12
وای وای بخورمت رستا گلی دسته مامان جونی هم درد نکنه بافتنیهاش واقعا خوشگله بهت خیلی میاد یک تیکه ماه شدی تپلو خانوم اگه نزدیکم بودی یک گاز از لپت میکندم خخخخخ اینم ماچه ابدار از لپات
خاله فرنگیس
12 اسفند 92 15:58
از مامانی بیفکرت میخوام دفعه دیگه میخواست عکس بگیره،یه خورده سس هم دمه دستم بزاره که با سس بخورمت،الانم به همین دلیل نبودن سس و چاشنی عکس اولیتو نخوردم،اما دفعه دیگه نمیزارم از دستم بری
شيرين
13 اسفند 92 1:30
واى دخمل نازمونو ببين رستا جونى هرچى بزرگتر مىشى خوردنى تر مىشى که عشقم
مامان آرشیدا
13 اسفند 92 12:33
واییییی چقد نازی تو دخمل خوشگل
جیران بخشنده
22 اسفند 92 19:56
قربون اون لپای توپولیت بشم من رستا خانوم نااااز
مامان سپهر
7 فروردین 93 17:16
به به چه دخمل نازی مامانش می شه بگی رستا جون رو کدوم آتلیه بردی ؟
هما
پاسخ
مرسی عزیزمم آتلیه فلامینگو بردم
مامان ریحانه
17 فروردین 93 17:06
خیلی جیگرییییییییییییییییییییییییییی مامانی با اجازه لینک کردم
سودا
18 فروردین 93 11:23
سلام. من هم یه ماهیمیشه که مامان شدم و یه دختر خوشگل دارم . وبسایت رستا رو هم دنبال میکنم خیلی بانمکه درضمن خیلی خوش تیپه لباساشو از کجا می خرید؟مخصوصا اون مشکی گل گلی؟
هما
پاسخ
مرسی عزیزمممم لطف داری من مشهدم اگه مشهدی که بهت چند جا ادرس بدم
سودا
19 فروردین 93 23:44
هما جون میشه از مامان جونتون طرز بافتنی رو بپرسین خیلی نازه
هما
پاسخ
چشم عزیزم می پرسم ولی می دونم کاموای خاصی داشت وگرنه طرز بافتش ساده اس
مائده(ني ني بوس)
20 فروردین 93 22:24
چقدر تو نازي خالهخصوصي
سودا
26 فروردین 93 17:55
هما جونمم منتظر هستم تا نوع کاموا رو بپرسی و بگی .خیلی ممنون میشم .
هما
پاسخ
عزیزم کاموا ترک هست مدل کامپیوتری ولی مارکشو یادشون نیست