دخمل نازم سه ماهه شد و باورم نمیشه زمان اینقدر سریع داره می گذره و رستا روز به روز داره بزرگتر میشه قبلا که زندگیمون دونفره بود زمان اینقدر سریع نمی گذشت اما الان انگار زندگی رو رو دور تند گذاشتن و زمان مثل برق و باد داره می گذره واسه کیک سه ماهگی ات رفتیم خونه خاله جون و تو خواب بودی وقتی هم که از خواب پاشدی اخمات تو هم بود و بداخلاق بودی ما هم ازت کلی عکس گرفتیم با صورت اخمالو ولی همچین که کیک بریدیم و خوردیم تو تازه خوش اخلاق شدی و شروع کردی به خنده و منم سریع با یه تکه کیک کوچولو ازت بازم عکس گرفتم رستا اخمالو رستا خندون ...