دخمل طلا یا پسمل بلا مسئله این است.........
منو بابایی کلی هیجان داشتیم تا بدونیم لک لک ها برامون از بهشت پسمل اوردن یا دخمل!!
تا اینکه بالاخره وقتی دقیقا 14 هفته و 5 روزم بود رفتیم سونو و دل تو دلم نبود تا دکتر بهم بگه نی نی ام چیه
یهو دیدم دکتر گفت خوب اینم از دخـــــــــــــــــــــــــــــــمل گلتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واااااااااااااای انگار دنیا رو بهم دادن تو اون لحظه اصلااااا باورم نمیشد که خدا منو به ارزوم رسونده و قراره یه مونس و همدم بهم بده
خدا جونممممممم هزار مرتبه شکــــــــــــــــرت
راستش از بس همه (سونوگرافی فامیل)از اول بهم گفته بودن شک نکن که نی نی ات پسمله منم داشت باورم می شد کم کم و خودمو واسه پسمل اماده می کردمکه دکتر کلی سورپرایزم کرد
منم نفهمیدم چه جوری پریدم بیرون که بابایی رو اذیت کنم تا اومدم بیرون سریع گفت چی بوده؟منم اول گفتم معلوم نشد بعدگفتم البته گفت احتمالا پسمله و دیدم بابایی چیزی نگفت و منم دلم براش سوخت تا رسیدیم تو آسانسور پریدم تو بغلشو گفتم مبارک بااااااااااشه نی نی تون دخمل طلا بیدن و شما الان پدر یک عدد دخمل پر ناز شدین که دیدم نیش بابایی تا بناگوشش باز شد و مثل شوک زده ها فقط می خندید قربونش برم انگار باورش نمی شد هههههه
فردا بعداز ظهرش هم که بابایی کلاس نطام مهندسی داشت و من خونه دوست بابایی بودم و منتظر تا بابایی بیاد یهوووووو دیدم اومد و یه بسته هم دستشه تا من دویدم ببینم چیه و فضولی کنم گفت گفته باشم که این مال تو نیست و مال دخملمه
منم سریع بازش کردم و دیدم بعــــــــــــــله بابایی تنها رفته اولین لباس واسه دخملش خریده اینم عکسش:
خلاصه که کلی تا اخر شب همه قربون صدقه این لباست رفتن و منم همش تو رو تو این لباس تصور می کنم