نوروز 94(قسمت دوم)
اینم تنها عکس دخترکم کنار دریا
رستا و بازارهای محلی و خرید
دیگه حسابی واسه من فیل شناس شده بودی و تا فیل با هر شکل و شمایلی میدیدی ذوق می کردی
سیب زمینی خور قهاری شده بودی تو این مدت
اولین بار که چشمت به استخر هتل افتاد
تا جایی که دلت بخواد ما قهر تو رو دیدیم تو سفر
دخملم هندی میشود
فقط یه لباس ساری کم داشت
رستا در حال گشت و گذار واسه خودش
الهی قربون اون شکم قلمبه ات برم من
دخترک بستنی فروش!
در انتظار بابایی تا بیاد ببرت تو استخر و آب بازی
علاقه عجیبی داشتی تا صندلیها رو مرتب کنی
راستی تا چشات باز میشد هوس رفتن به اتاق خاله هدا رو میکردی و سریعا میرفتی در میزدی و اول هم از تراسشون شروع میکردی واسه فضولی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی