رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

عشق کوچولوی مامان و بابا

سومین دریا رفتن رستا خانم

1393/7/23 2:11
نویسنده : هما
1,162 بازدید
اشتراک گذاری

رستا نفسی مامان

این تابستون برنامه سفرمون که کلی براش برنامه ریزی کرده بودیم کنسل شد و برنامه رو گذاشته بودیم واسه نیمه دوم سال که یه توفیق اجباری نصیبمون شد و با چند تا از دوستای عزیزمون دل زدیم به دریا چشمک

تو هم برای چندمین بار خوش سفر بودنتو بهمون ثابت کردی مارکوپولوی من محبت

رستای مامان در حال خوردن لواشک و لذت بردن از مناظر خندونک

رستا خانم خواب و محروم از دیدن مناظرخندونک

رستا و قایق دوست داشتنی اشآرام

یه همبازی پیدا کردی و کلی ذوق کردی ولی بیچاره رو کچولیدی از بس از سر و کولش رفتی بالا و اسباب بازیهاشو گرفتیمتنظر

رستا گریون و ناراحت واسه بیرون اومدن از دریاغمگین

قربون اون نگاهات شکمووووووو

سلطان قلب من در دل جنگل

عشق من در رستوران و در حال انتخاب منوی غذایی!خوشمزه

قربون انتظارت تو رستوران برم من شکموی من محبت

رستا نفسی خسته و کوفته ولی پر انرژی واسه بازی جلو رستوران!


 

پسندها (6)

نظرات (7)

غزل
23 مهر 93 11:24
همیشه به گردش ..... نیم وجب خاوم چه قرتی و ددری شده ...
مامانی
24 مهر 93 10:28
همیشه به تفریح و شادی خوشگل خانوم...به ماهم سربزن
مامی دلسا
25 مهر 93 12:40
خیلی جيگر شدی رستا خوشگل با اون مایوی زیبا
مامان مهنوش
27 مهر 93 20:43
تو رستوران منتظر چی نشسته گرد و قلمبه؟شیشلیک قراره بزنه؟..خخخ..ببوسش فسقلی گردالو رو
مامان پروشات
30 مهر 93 12:45
اونجور که تو به جوجه ها نگاه میکنی ما هم دلمون اب شد رستا خانم
هانی
2 اسفند 93 23:13
میبینیم که حماسه پر شکوه عمو رضا در شمال (جوجه کباب )هم در عکسها وجود داره رستا جون واقعا دختر خوشبختی هستی چون مامان فوق العاده ای داری عزیزم
مریم مامی آرین
27 اسفند 93 10:19
سلام خانومی خصوصی داری عزیزم خصوصی واست پیغام دادم